فیلم سینمایی "شمیم محرم"
کارگردان: ابوذر قاسمی
تهییه کننده: سید علیرضا حسینی
با بازی : محمد شادانی، بهراد رحمانی، و ...
به زودی از شبکه 3 سیما
سلام به همه شما امیدوارم در تمامی مراحل زندگی موفق باشید
و اما سورپرایز ما برای شما :
محمد به عنوان یکی ازاعضای هیئت مدیره انجمن نخبگان سینمایی فجر انتخاب شد....
اعضای هیت مدیره این انجمن :
1- ارسلان قاسمی
2- محمد شادانی
3- بهراد رحمانی
4- ابراهیم زارعی
5- مهدی عطاران رضایی
6- اکبر علی اصغری
و در مورد این انجمن باید بگم که این انجمن زیر نظر کانون فرهنگی هنری آل یاسین می باشد و با هدف حمایت از بازیگران نوجوان و همه علاقه مندان به فعالیت در عرصه سینما با مدیریت خود بازیگران نوجوان در رشته های که در زیر نام برده شده تشکیل شده است .
شاخه های فعالیت :
کارگردانی - بازیگری - فیلم نامه نویسی ـ انیمیشن - عکاسی و ساخت فیلم کوتاه
عضویت برای همه امکان پذیر می باشد
جهت کسب اطلاعات بیشتر به آدرس وبلاگ این انجمن مراجعه نمایید
آدرس وب انجمن نخبگان سینمایی فجر : www.fajrcinema.blogfa.com |
فیلم تلویزیونی "غبار زمان" جمعه 20 اسفند در برنامه سینما 4 شبکه چهار روی آنتن می رود.
به گزارش روابط عمومی شبکه 4 سیما: «غبار زمان» به کارگردانی خسرو معصومی و تهیه کنندگی حسین مروی وقایع دهه 30 را روایت میکند .
داستان فیلم راجع به شخصی به نام وجدانی است که از طرف اداره دامپزشکی رضا شاه موظف به واکسن زدن به گوسفندان شاه می شود.فتحعلی زاده مسئول گوسفندان طی حادثه ای دو تن از چوپان های جوان به نام های جعفر و حسن را می کشد و ..
فیلم نامه غبار زمان را فریدون جیرانی نوشته و مهدی احمدی، اکبر معززی، باقر صحرارودی، مرضیه خوشتراش، مسعود جمالی، محمد شادانی، مریم رستمی در این تله فیلم هنر نمایی می کنند.
سینما 4 محصول گروه تامین برنامه شبکه 4 سیما است و جمعه ها ساعت 20:30 پخش می شود.
میخواهم مهندس و بازیگر موفقی شوم
پانزده سال بیشتر ندارم و اول دبیرستان هستم، دوست دارم رشته ریاضی را انتخاب کنم و آرزو دارم وقتی بزرگتر شدم در کنار بازیگران پیشکسوت و خوبی چون جمشید مشایخی و پرویز پرستویی بازی کنم. هدفم برای آینده این است که یک مهندس عمران و بازیگرموفق شوم.
این صحبتهای محمد شادابی، بازیگر خوشآتیه و نوجوانی است که آرزوهای بزرگی برای آینده هنری و اجتماعی خود در نظر دارد. این روزها با شروع دهه مبارک فجر سریال تلویزیونی «بچههای بهشت» با بازی او روی آنتن است. او نقش قاسم شخصیت اصلی این مجموعه به کارگردانی خسرو معصومی را بازی میکند و تاکنون او را در مجموعهها و فیلمهایی چون «ترانه مادری»، «بزرگمرد کوچک»، «پر»، «ترانههای کبود» دیدهایم، به بهانه پخش «بچههای بهشت» با این بازیگر نوجوان پرکار به گفتوگو نشستهایم.
برای یک نوجوان دبیرستانی خیلی سخت است که هشت ماه درگیر بازی در یک سریال باشد. از درس و مشق نیفتادی؟
بله، واقعاً سخت بود، هفت، هشت ماه درگیر ضبط این کار بودیم، سر فیلمبرداری برای من و بازیگر مقابل و دوستم، رحمانی معلم خصوصی گرفته بودند و معلم ما بعد از اینکه تصویربرداری تمام میشد و به هتل برمیگشتیم از ساعت شش عصر تا نه شب به ما درس میداد که از بچههای دیگر عقب نمانیم. در این هشت ماه فقط در زمان امتحانات رنگ مدرسه را میدیدیم؛ آن هم فقط میرفتیم امتحان میدادیم و برمیگشتیم سرکار.
اوضاع درست چطور شده؟ با این همه مدرسه نرفتن توانستی نمرههای خوبی بیاوری؟
[میخندد] اتفاقاً شاگر اول شدم و معدلم هم 75/19 شد و خیلی از این بابت خوشحال شدم.
محمد شادانی، شاگرد زرنگ! بگو چطور شد که به عوامل «بچههای بهشت» اضافه شدی و نقش اول کار را گرفتی...
سال 87، آقای خسرو معصومی کارگردان این سریال با من تماس گرفتند، گویا کارهای قبلی من را دیده بودند و خوششان آمده بود. من برای این کار دعوت شدم و با کمال میل قبول کردم.
کار با کارگردان نامآشنایی مثل خسرو معصومی چطور بود؟
بسیار خوب بود، آقای معصومی یکی از بهترین کارگردانهای کشور ماست و ما درسهای بسیاری از ایشان آموختیم؛ علاوه بر این به هر حال ما هشت ماه در کنارشان بودیم و خودتان میدانید هشت ماه مدت کمی نیست، من دراین مدت از راهنماییهای آقای معصومی خیلی استفاده کردم و بسیار زیاد هم به ایشان علاقهمند هستم.
آقای رحمانی در این سریال بازیگر روبهروی تو بود و شما دو نفر نقشهای محوری کار را بر عهده داشتی، در پشت صحنه هم همینقدر با هم رفیق بودید؟
بله، ما با هم دوست بودیم و رابطهبسیار خوبی با هم داشتیم، چون به هر حال بقیه عوامل گروه بزرگتر از ما بودند و ما همسنوسال بودیم و طبیعی بود که کنار هم باشیم. خیلی به هم کمک میکردیم.
درباره قاسم سریال «بچههای بهشت» نقشی که خودت آن را بازی کردی برایمان بگو.
قاسم روحیهای انقلابی دارد. در مدرسه ناظمی هست که نقش او را آقای غیسیزاده بازی میکند. این ناظم متوجه روحیه انقلابی قاسم میشود و قصد دارد با زورگویی او را به ستوه بیاورد و تحقیر کند، اما قاسم بچهای نیست که زیر بار حرف زور برود. این روحیه انقلابی و مجاهدت قاسم از همان قسمتهای ابتدایی سریال مشخص است و بیننده خیلی زود با روحیات او و اینکه نمیتواند زیر بار حرف زور برود آشنا میشود.
شما خیلی کم سن و سال هستید و قطعاً هیچ وقت حال و هوای انقلاب اسلامی را درک نکردهای، برای درآوردن نقش و آن حس و حالها، فقط به تجربیات خسرو معصومی اکتفا کردی یا اینکه خودت هم به دنبال کسب اطلاعات رفتی؟
نه، در کنار راهنماییهای آقای معصومی، دنبال یک سری مطالب هم درباره انقلاب میرفتم. دراین مدت مطالب زیادی درباره انقلاب خواندم و فیلمهای انقلابی زیادی را نگاه کردم، در کل دنبال این بودم که ببینم حال و هوا و روحیات افراد انقلابی آن زمان چگونه بوده است. پدر و مادرم هم در این زمینه خیلی کمکم کردند و تشویق و راهنمایی خانواده و توصیههایشان خیلی موثر بود و کار کردن با آقای معصومی خیلی لذتبخشی بود و «بچههای بهشت» یکی از بهترین کارهای من است.
نوجوانهای همسنوسال شما خیلی شیطنت دارند، به خصوص در مدرسه، اما ممکن است شما نتوانی این خصوصیت را داشته باشی، چون حالا دیگر اطرافیان شما را به عنوان یک بازیگر می شناسند و این مسئله ممکن است محدودیتهایی برایت ایجاد کند؛ از این موضوع ناراحت نمیشوی؟
اینطور نیست که به خاطر بازیگر شدن شیطنتهایم را کنار گذاشته باشم، ولی من الان نسبت به هم سن و سالهای خودم محدودیتهایی دارم؛ در حالی که از نظر شخصیتی من یک پسر بازیگوش هستم. خیلیها من را که میبینند جلو میآیند و با من صحبت میکنند، قاعدتاً باید تفکرات و حرکاتم بزرگتر از سنم باشد، اما این مسئله من را ناراحت نمیکند، شیطنت در حد طبیعیاش خوب است و من بیشتر از آن حد را نمیپسندم.
اولین بار چطور برای کار بازیگری دعوت شدی؟
توسط مادر یکی از دوستانم در مدرسه برای تبلیغات بازرگانی دعوت شدم، اما اولین بار در کار آقای متولی به نام سریال «مسافری از گرون گول» که یک مجموعه عروسکی بود بازی کردم.
اولین بار که از شما تست گرفتند خیلی استرس داشتی؟
نه خیلی، ما را به یک اتاق بردند. چند جمله را هم گفتند و ما هم آن جملات را تکرار کردیم و بعد من را انتخاب کردند.
برنامهها و کارتونهای قدیمی و جدید مورد علاقهات را نام ببر.
«قصههای مجید» که بازپخش شد را خیلی دوست دارم، همینطور دیدن کارهای کودکی مثل «علی کوچولو»، «زیزیگولو» و «خونه مادربزرگه» خیلی برایم خاطرهانگیز و دلچسب است.
مثل اینکه کارتونها و برنامههای کودکی را که قدیمترها پخش میشدند بیشتر دوست داری، نظرت درباره برنامههای تخیلی که این روزها زیاد پخش میشوند چیست؟
بد نیستند، اما یک مقدار زیادی روحیه بچهها را خشن میکنند، به هر حال برنامههایی که برای کودکان و نوجوانان پخش میشوند باید خیلی آموزنده باشند و توصیه من برای نوجوانها این است که از وقت خود نهایت استفاده را بکنند.
این روزها چه کار میکنی؟
به روزهای آخر تصویربرداری یک فیلم به کارگردانی اصغر هاشمی نزدیک میشوم. یک کار سفارشی است که تا به حال تصویربرداری در شهرکرد، اهواز و تهران را پشت سر گذاشته است.
خ
سرو معصومی مرا به دوران انقلاب برد
بهراد رحمانی شانزده سال دارد، دوم دبیرستان است و در رشته ریاضی فیزیک تحصیل میکند. او و محمد شادانی با هم در یک مدرسه درس میخوانند؛ البته اینطورنبوده که این دو نوجوان از ابتدا با هم دوست و همکلاسی بوده باشند، چون آنها در مجموعه«بچههای بهشت» به طور اتفاقی با یکدیگر همبازی شدهاند. اولین حضور او به عنوان بازیگر در «آژانس دوچرخه» با کارگردانی مسعود کرامتی بود و برای دومین بار به عنوان بازیگر به مجموعه خسرو معصومی پیوست. او هماکنون نیز بازی در تلهفیلم «دیدار در سپیده دم» مجید جوانمرد را به پایان برده است.
با این بازیگر نوجوان که در سریال «بچههای بهشت» در نقش مهران یوسفی در مقابل هممدرسهای خود ظاهر شده، راجع به دنیای بازیگری و حال و هوای یک نوجوانانه او به گفتوگو نشستهایم.
از نقش خود به عنوان مهران یوسفی در سال 1341 بگو.
نقش من جزو دو نقش اصلی بود و مقابل دوستم، محمد شادانی که شخصیت اصلی را بازی میکرد، قرار گرفتم. من در «بچههای بهشت» نقش پسر رئیس راهآهن پل سفید را که یک پسر مثبت و درسخوان است بازی میکنم. مهران یوسفی با دوستش قاسم (محمد شادابی) شیطنتهای دوران نوجوانی را تجربه میکنند، اما شخصیت مهران همیشه بر قاسم تأثیر میگذارد، میتوانم بگویم مهران کسی است که در زندگی قاسم تأثیر مستقیم دارد و او را دررسیدن به نقطه روشنی در زندگی یاری میکند.
قبل از اینکه با شادانی در این مجموعه همبازی شوی او را میشناختی؟
نه، در واقع من و محمد خیلی اتفاقی در این سریال کنار هم قرار گرفتیم، من یک سال از محمد بزرگترم و چهار سال است که با او در یک مدرسه مشغول تحصیل هستم. سرآغاز آشنایی ما دو نفر موسسهای بود که هردوی ما در آن آموزش بازیگری میدیدیم. ما در آن موسسه یک دوره از کلاسها را زیر نظر آقای خسرو معصومی گذراندیم؛ البته این را هم بگویم که آقای معصومی برای نقش مهران و قاسم در سریال «بچههای بهشت» چندین گزینه داشتند، ولی در نهایت از میان همه آنها ما دو نفر را انتخاب کردند.
از اینکه در این سریال بازی کردی چه حسی داری ؟
طبیعی است که خیلی خوشحال باشم، چون آقای معصومی کارگردانی حرفهایاند و در کنار ایشان بودن چیزهای زیادی به ما یاد داد.
چطور شد در کلاسهای بازیگری شرکت کردی اما در دبیرستان سراغ رشته ریاضی فیزیک رفتی؟
اول میخواستم رشته کارگردانی بخوانم، اما بعد از مشورت با عدهای از دوستان و بزرگان به این نتیجه رسیدم که این رشته را به صورت آکادمیک ادامه ندهم. در واقع به بازیگری به عنوان یک شغل نگاه نمیکنم، هنر یکی از علاقهمندیهای جدی من است و نمیخواهم منبع ارتزاق من در آینده باشد.
با پخش این مجموعه تلویزیونی الان بین مردم خیلی معروف شدی، برخورد هممدرسهایها و مسئولان مدرسه با تو چگونه است؟
بچههای مدرسه با من خیلی خوب هستند، بعضی مواقع که من و محمد با مدیر و معاونان مدرسه صحبت میکنیم میگویند شماها باید برای بقیه بچهها الگو باشید و زیاد شیطنت نکنید.
پس جلوی شیطنتهای دوران نوجوانیتان گرفته شده...
نه، ما شیطنتهای خاص خود را داریم، اما خب همیشه هم شیطنت نمیکنیم، راستش را بگویم در مقابل دیگران خودداری میکنیم، ولی به هر حال هر دو شیطنت میکنیم؛ به خصوص وقتی که با هم هستیم.
الان با پخش سریال رفتار مسئولان مدرسه حتماً با شما خیلی فرق کرده و پارتیبازی میکنند، درست است؟
البته نمیشود اسمش را پارتیبازی گذاشت، اما خیلی وقتها مسئولان مدرسه از اشتباهات من و محمد چشمپوشی میکنند و یک کمی هم هوای ما را دارند.
با محمد که صحبت کردیم میگفت مدت زیادی حدود هشت ماه سر تصویربرداری این سریال بودهاید، درس و مدرسه را چه کردید؟
برای درسهایمان معلم خصوصی داشتیم. هر روز پنج و شش صبح آفیش میشدیم و میآمدیم سر کار. کارمان تا پنج، شش عصر طول میکشید، وقتی هم که تمام میشد باقی عوامل میرفتند و استراحت میکردند و ما با آن همه خستگی تازه میرفتیم سراغ درس و کتاب چون معلم میآمد و به ما درس میداد، سه ساعت درسمان طول میکشید خیلی خسته میشدیم. بعضی از امتحانات پایان سال را در پل سفید گذراندیم، مدام هم با مدرسه خودمان در ارتباط بودیم و از جریان پیش رفتن درسها خبر میگرفتیم.
امتحانات پایان سال را چطور دادی؟
خوشبختانه شاگرد ممتاز شدم و معدلم 94/19 شد.
راستش را بگو با پارتیبازی معلمها اینقدر معدلت بالا شد؟
نه، راستش را بخواهید آن موقع که سر کار بودیم توقع معلمها از ما خیلی بیشتر بود اما الان که تازه سریال در حال پخش است بیشتر هوای ما را دارند و به ما توجه میکنند. در زمان تصویربرداری دیدمان این نبود که معلمها به ما ارفاق میکنند، بلکه سعی میکردیم با این کار تنبل نشویم و خودمان تلاش و کوشش کنیم و درس بخوانیم.
در حال حاضر هدف شما به عنوان یک فرد نوجوان در دنیای بازیگری چیست؟
افرادی که دنبال هنر هستند دو دسته هستند؛ یک عده هدفشان فقط رسیدن به شهرت و مسائل مالی است و یک عده دیگر فقط هنر را به خاطر خود شما دوست دارند، من جزو دسته دوم هستم و هنر را فقط به خاطر علاقهام دوست دارم و به همین دلیل وارد حرفه بازیگری شدم، درست است که شهرت و مسائل مالی هم تأثیر دارند اما من فقط به خاطر علاقه وارد این عرصه شدم.
کار در کنار کارگردانی مثل خسرو معصومی برای شما چطور بود؟
کار با آقای معصومی آرزوی هر کسی است. از ایشان و راهنماییهای پدرانه و سختگیرانهشان واقعاً ممنونم. در حال حاضر هرچه دارم از راهنماییها و تجربههای ایشان است، چون صحنهبهصحنه از روی دکوپاژ داستان را به من توضیح میدادند.
از آرزوهای بهراد رحمانی بگو.
من همیشه وارد شدن به دنیای بازیگری را مثل یک رویا و آرزو میدانستم، بر اساس خاطرهای که از زمان پخش «روزگار جوانی» از کیهان ملکی در ذهن داشتم همیشه دوست داشتم با او کار کنم و بعد از اینکه آقای جوانمرد از من دعوت به کار کردند و در کار «دیدار در سپیدهدم» با ایشان همبازی شدم به رویای خود رسیدم، رویا و آرزوی بعدی من بازی در کنار بزرگانی چون آتیلا پسیانی، جمشید مشایخی و پرویز پرستویی است که امیدوارم در آینده به این خواستهام هم برسم.
این استعداد و توانایی را در خودت میبینی که به آرزویت برسی و کنار این بزرگان قرار بگیری.
پیشرفت را در خودم دیدهام، هفته اول سر کار خسرو معصومی خیلی سخت گذشت، چون هیچ تجربهای نداشتم، الان که تجربهام بیشتر شده میبینم که یکی از ضعیفترین بازیهای خود را در «بچههای بهشت» ارائه کردهام، چون سر کار آقای جوانمرد پیشرفت خود را حس کردم و دوست دارم با لطف دوستان به آن جایی که میخواهم برسم.
پس شانس را در این کار دخیل نمیدانی ؟
چرا شانس هم صددرصد دخیل است، اما واقعاً خواستن توانستن است و هر که بخواهد میتواند به جایگاهی که دوست دارد برسد.
به عنوان یک نوجوان در دوران کودکی چه کارتونها و برنامههایی را دوست داشتی؟
دوران کودکی همه آدمها فکر میکنم با کارتون میگذرد، آن زمان «تام و جری» را خیلی دوست داشتم و در این دوران هم سعی میکنم تمام سریالها یا فیلمهایی که بازیگرانش همسن و سال خودم هستند را با دقت نگاه کنم و از آنها الگو بگیرم و ضعفهای خودم را برطرف کنم. سریالهایی مثل «جراحت»، «زیر تیغ»، «زیر هشت» و «خانه به دوش» و کار کارگردانهایی مثل سیروس مقدم، سعید آقاخانی، سعید سلطانی و حسین سهیلیزاده را بسیار دوست دارم.
یک خاطره از «بچههای بهشت» بگو.
زمانی که آقای معصومی من را برای تست گرفتن دعوت کردند و اولین بار که من را دیدند یک جمله جالب گفتند و آن این بود: مهران یوسفی تویی و بهت تبریک میگم که برای این نقش انتخاب شدی»، با یک نگاه من را برای بازی در «بچههای بهشت» تأیید کردند و این خاطره بسیار شیرینی برای من است. کار با خسرو معصومی پر از خاطرههای شیرین بود.
سال 87 چند سال داشتی و چطور با سختیهای کار کنار آمدی؟
من آن زمان سوم راهنمایی بودم و برای هشت، نه ماه باید به شمال سفر میرفتیم؛ در حالی که تا آن زمان من بهتنهایی پایم را از محلهمان بیرون نگذاشته بودم و دوری از خانواده در هفتههای اول برایم بسیار سخت بود.
این سریال به لحاظ موضوعی از چه سالی شروع و به چه سالی ختم میشود؟
از سال 41 شروع شده و به سال 57 ختم میشود، در واقع قسمت سیزدهم و پایانی مجموعه در سال 57 اتفاق میافتد.
با این سن و سال کم چطور توانستی در قالب یک شخصیت نوجوان به آن سالها برگردی؟
فیلمنامه خیلی به ما کمک کرد، البته راهنماییهای خود آقای معصومی ما را به دوران انقلاب برد. شبها در خوابگاه از خاطرات انقلابی خودشان مثل اعلامیه چسباندن روی دیوار و... میگفتند و این مسئله ما را برای رسیدن به آن حس و حال کمک میکرد.
شیرینترین قسمتهای این سریالبرای ما دورانی بود که در لوکیشن مدرسه بودیم. به نظر من برخی قسمتهای شمال کشور هنوز خیلی حال و هوای شهر را به خود نگرفته؛ مثلاً پل سفید هنوز حال و هوای زمانی را دارد که رضاشاه خانوادهای را برای حفاظت از راهآهن آنجا اسکان داد. این فضا در بازی خیلی به من کمک کرد.




فیلمنامه "بچههای بهشت" را محمد رضاییراد نوشته و در 13 قسمت 50 دقیقهای ایام دهه فجر از شبکه دو روی آنتن میرود.



MER
با سلام به پاس استقبال شما ازسریال بزرگمرد کوچک بران شدم هفته ای یک قسمت ازسریال رو برای دانلود بگذارم این از قسمت اول
http://www.mediafire.com/?q5uz2x925p0muz5
باسلام ازوبلاگ جدید مابه ادرس زیر نیز دیدن فرمایید نظر فراموش نشه باتشکر
http://www.mohammadshadani.loxblog.com/
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |